مصائب یک دختر

ساخت وبلاگ

 برین کتاب بگیرین ولی فقط یدونه کتاب مونده باشه بعد شروع کنین به کل کل کردن که کتاب مال کی باشه و فروشنده بگه تا اخر هفته برامون میرسه و بشنوه: ما پس‌فردا امتحان داریم ‌:|
بعد هم بگه پس هر دو ساعت کتاب رو جا ب جا کنید ولی خودش به موقع به این نتیجه برسه که اینجا امریکا نیست و تو یه کتابفروشی دیگه کتاب رو برامون پیدا کنه.
اگر تا صبح دوره کنم، فردا پاس میشم؟ 

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 161 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 10:49

جدا از این که بعد از این همه امتحان تو این وقت عزیز از سال زندگی کردن یادم رفته، هیچ علاقه‌ای هم به یاداوریش ندارم. از کل لذایذ دنیوی قدم زدن شبانه برام مونده که با مهاجرت به خونه نمیدونم باید جاش رو با چی پر کنم. نمره‌هایی که معلوم نیست به چه دلیلی میزان زحمتم به هیچ جاشون نیست نه تنها از خستگیم چی مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 159 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 10:49

با این که خیلی قدم زدن و راه رفتن رو دوست دارم دلیل نمیشه وقتی با وارفارین پنج کیلومتر راه رفتم غرغر نکنم. من تند راه میرفتم و اون تندتر. فکر کنم از بیرون اینطور به نظر میرسید که دو تا خلافکار میخوان هر چه سریعتر به یه نقطه امن برسن حالا این وسط دارن گپ هم میزنن و بر خلاف تمام جمع‌‌های دوستانه در کل مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 135 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 7:34

بر خلاف همیشه فکر نمیکنم بعد از امتحان‌ها باید کلی استراحت کنم یا خوش باشم بلکه فکر میکنم اگر هر چه زودتر فکری به حال سبک زندگیم بر ندارم دیر یا زود چیزی ازم نمیمونه. یعنی میخوام یه سر و سامونی به زندگیم بدم ولی هنوز نمیدونم چی. جوریه که سمت هر قسمت زندگیم که برم مثل زیر فرش یا زیر تخت کلی اشغال تلنبار کردم. نقشه راه اینه که یه پیرو اصیل مکتب آنتروپیسم میخواد در قالب یه چهارچوب، آنتروپی داشته باشه البته در صورتی که بتونه یه ماه دیگه هم به این زندگی دیوونه‌وار ادامه بده...

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 130 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 7:34

ادم‌ها دارن جلوی چشمم رنگ میبازن و هزار رنگ دیگه میگیرن. من چه تقصیری دارم وقتی بقیه اینقدر پیچیده‌ان در حالی که انگار تو مغز من فقط یه مداره که اونم فقط یه سیم داره. با این که میدونم چقدر اسیب پذیرم و فاصلم رو از بقیه حفظ میکنم، باز هم دلم میگیره، بغض میکنم ولی کدوم احمقی به خاطر این چیزا گریه میکنه. من ادم خوبه داستان نیستم، اون گیجه‌ام که هرکسی میکشونتش تو زمین خودش. به قول یکی یه رینگ بزرگ که معلوم نیست داری از کی میخوری :|

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 154 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 7:34

مدت مدیدی است که اندوه عمیقی ناشی از نادیده گرفته‌شدن علاوه بر احساس طردشدگی و بی‌ارزش بودن بر من مستولی است. در حال حاضر یارای رویارویی با این زندگی را نداشته و به هر طرف که مینگرم خود را تنها می‌یابم. سخت است. حتی توهم حمایت شدن و مقبولیت را نیز ندارم. میخواهم فیلم‌ها و کتاب‌هایم را برداشته و چون مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 132 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 7:34

کائنات اگه بخواد یکی رو سرجاش بشونه به چه زیبایی مینشونه (دهخدا به دوربین خیره میشود) و حتی از کنار یه فیلم دیدن ساده هم خط‌ خطیی میگذره. مخصوصا اگر وسط امتحان‌ها باشه، وقت کم باشه، جزوه زیاد باشه و تو هم طبق معمول دیوونه. میدونید اول‌های فیلم بود، یه هواپیما برفراز صحرا‌های مصر جولان میداد و حوصلم مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 156 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 7:34

روز‌ها سر در جیب مکاشفت و مراقبت فروبرده بودم ولی هنگام اجابت مزاج ناگهان بر من روشن شد که کافیه چیزی یا رفتاری مطابق میل من نباشه اونوقت خونه رو با میدون جنگ و دوست‌هام رو با سربازهای دشمن اشتباه میگیرم. هر مکالمه‌ای رو به سمت بازجویی و محاکمه میبرم و با تمام توان سعی در تخریب طرف مقابل دارم. حتی ت مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 143 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 7:34